آه ای دریای طوفانی
بر قایق شکسته ام رحم آور
امواج خروشانت را
از بدن فرسوده اش دور ساز
نگذار قطرات
روح فرسوده اش را افسرده سازند
او را آرام در آغوشت
همچون مادری
به سوی ساحل روانه ساز
2
آه ای
فرمانروای جهان رنگ
سبز را
از آن پاییز ساز
و سازم را
در اقیانوسی از سیاهی غرق کن
آن گاه است که
خش خش برگان پاییزی
بوی تنت را خواهند داد .