-
سیگار پشت سیگار
جمعه 21 تیر 1392 12:07
خمیازه های کشدار سیگار پشت سیگار شب گوشه ای به ناچار سیگار پشت سیگار این روح خسته هر شب جان کندنش غریزی است لعنت به این خود آزار سیگار پشت سیگار یک استخوان و صد میخ آن پرده را دریدند ناموس سایه بر دار سیگار پشت سیگار در انجماد یک تخت این لاشه منفجر شد پاشیده شد به دیوار سیگار پشت سیگار بر سنگ فرش کوچه خوابیده بی...
-
بریده های فراموش شده /3
جمعه 7 تیر 1392 01:00
بله، اخیرا به یک آدمی اطمینان کردم، مغازهای را اجاره کردم، یک چک امانت پیش طرف بود به مبلغ 55 میلیون تومان، رفته برگشت زده، این آدم بچه محل بود و باهم نان و نمک خورده بودیم. او از اعتماد من سوءاستفاده کرد. باورم نمیشد در روز روشن بخواهد از من کلاهبرداری کند و خیانت کند، آدم وقتی اینجور از نزدیکانش ضربه میخورد،...
-
بریده های فراموش شده / 2
سهشنبه 4 تیر 1392 09:24
نسل من ، نسل توفیق های اجباری است ... سال های ابتدایی دهه ی 60 برنامه ی کودک ساعت 5 بعد از ظهر شروع می شد ... پیش از آن ، یعنی از ساعت 4 آرم جمهوری اسلامی را نشان می دادند و آن سرود ملی طولانی را که انگار یک مشت میلگرد از ته وانتی بیرون مانده و روی زمین کشیده می شود ... بعد از این به مدت یک ربع عکس گم شده ها را پخش می...
-
بریده های فراموش شده
شنبه 1 تیر 1392 00:02
هنوز هم کسی به فکر ما نیست . مدتی قبل یکی از کارگردان هایی که به شدت دوست اش دارم ؛ پای تلفن به من گفت « نسل شما بدجوری تباه شده ، سینما را روی پرده ندیده ، موسیقی های خوب را نشنیده و نگداشته اند کتاب های خوب را بخواند . نسل شما ، نسل سوخته است شمال از شمال غربی / 81
-
آلت من
پنجشنبه 30 خرداد 1392 20:44
این آلت من است که اینگونه رخسار بر افروخته است این آلتم است که اینگونه برافروخته است آلتم زینگونه مرا سوخته است این آلت من به کدامین سو تاخته است وزین آلت من حال من اینگونه پوخته است . این آلت من این آلت من چشم به کدامین دخمه دوخته است این آلت من آلت من
-
روزواقعه
سهشنبه 28 خرداد 1392 18:39
مگر مسیح در نینوا چه کرده بود که او را این چنین به صلیب کشیدند ؟
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 28 خرداد 1392 16:48
سفید ماهی سیاه گنده ای که در زمینه ای آبی به پرواز در آمده . سیاه تکه چوبی با لبه تیز روی بام خانه ات . آبی دشتی متروک که مردابی فاسد او را از درون میخورد . سفید سیاه آبی ماری سفید رنگ در خوابت همراه مادرت در آغوش پدرت . سفید آبی سطحی فولادی با نرده هایی ارز چوب که در آن محبوسی . ساه آبی آبی سیاه ترس های نامفهوم یک...
-
دختران باران
سهشنبه 28 خرداد 1392 16:41
«ن» را از آخر باران جدا میکنم و به اول « پاییز» می چسبانم فرزند اول باران متولد میشود نامش را «ناراب» میگذارم او اولین دختر باران است . 2 «ب» را از اول باران جدا میکنم و به اول بهار میچسبانم فرزند دوم باران متولد میشود نامش را «بارنا» می گذارم او پسری زیبا خواهد شد 3 «ر» را از باران جدا میکنم و به اول «تابستان»...
-
از نوشتن
شنبه 25 خرداد 1392 01:16
نوشتن، ونوشتن روزمره و هدفدار، نیاز به انگیزههایی قوی دارد. مهمترین انگیزه و شوق برای نوشتن، مؤثر بودن نوشتهها در فرایند پیشرفت فرد است. حالا اگر کسی کارش با نوشتن و ایدهپردازیهای نوشتاری گره خورده باشد و کارش همین باشد، موضوع حل است؛ اما در بین عامه مردم و قشر فرهیخته جامعه (جدای از هیجاناتی که در سالهای قبل...
-
سردرگمی
پنجشنبه 23 خرداد 1392 11:12
نمیدانم و شاید هم میدانم و دارم به خودم کلک میزنم . یا شاید اصلا موضوع به طرز عجیبی در ذهنم گنجانده شده یا شاید دارم برای پوشاندن یک واقعیت هولناک دیگر واقعیت یا این قضیه یا این تاویل من از این قضیه یا این اتفاق واقعی یا شاید ذهنی یا چیزی مابین این دو یا کلا خیالی و وهمی را به این گونه تعریف کنم . یا اصلا برای روشن...
-
سینما سینما
پنجشنبه 23 خرداد 1392 10:52
در این بخش که خیلی هم دوستش دارم قرار است درباره سینما حرف بزنیم . سینمائی که بخش مهمی از زندگی مرا شامل میشود . نقد نه که دوستش ندارم و سواد بالایی میخواهد اما بحث درباره فیلمها را میپرستم . فیلمهای زیادی هستند که همیشه و همیشه در ذهن و خاطرم مانده است .بخش بسیار بزرگی از خاطراتم مربوط به فیلم دیدن میشود . آه که عجب...
-
یاد داشت های روزانه
پنجشنبه 23 خرداد 1392 08:41
نمیدونم تا حالا دقت کردین یا نه ولی اساسا هر انسان تو این دنیای به این بزرگی ویژگی هایی داره که اونو از سایر آدمها متمایز میکنه دقیقا مثل اثر انگشت . یعنی تو دقیقا و اصالتا فقط یدونه ای تو دنیای به این بزرگی . نحوه غذا خوردنت ، راه رفتنت ، نگاه کردند ، ویژگیهای رفتاریت همه و همه ویژگیهای تو رو میسازه خیلی جالبه اینکه...
-
داستانک
پنجشنبه 23 خرداد 1392 00:58
صبح که از خواب بیدار شدم یکراست به طرف دستشویی رفتم و غر غر کنان آلت تناسیم را شستم نه دقیقا هیچ کار دیگری نکردم از دستشویی آمدم بیرون یک بار دیگر به طرف رختخواب رفتم و چند دقیقا ای دراز به دراز افتادم . یاد آوری کارهایی که باید می کردم و یا نمی کردم آزارم میداد چند سگ بیرون منزل مسکونیمان پارس میکردند . صدای مادر را...
-
نازنین شهوت من
پنجشنبه 23 خرداد 1392 00:54
دختری را لخت تصور کن که در اتاقی سراسر آبی رنگ ( آبی آسمانی ) روی کاناپه ای سفید رنگ به تو خیره شده است .
-
روز نوشت 1
پنجشنبه 23 خرداد 1392 00:47
روز پنجشنبه ام را با وسوسه سکسی ، خواندن یک داستان ، قدم زدن در دنیای تخیلاتم ، زجر خوردن هایم در باب مریضی مادر و قدم زدن در دنیای کانال های ماهواره ای و پیاده روی دوساعته به همراه گوش دادن به موسیقی های مختلف دیدن سه فیلم متفاوت ، دروغ گفتن های متفاوت سلام کردن ها و نقاب گیری های بیجا و البته با خوردن آش رشته و...
-
تک داستان
پنجشنبه 23 خرداد 1392 00:42
دخترک از خواب بیدار شد و به طرف مادرش رفت مادر هنوز خواب بود و شکم بر آمده اش کودک را ناراحت میکرد مادر گویا سردش بود کودک چند لحظه ای به چهره شاداب و جوان مادر چشم دوخت و پا به دالان سرد خانه گذارد . پاها و دستانش سرد بودند و کودک آشکارا میلرزید کودک با دلهره ای ناگهانی وارد اتاقکی شد و آرام نشست موهایش به چوب های...
-
برگزیده ها
پنجشنبه 23 خرداد 1392 00:17
۱) کاترین دونوو : اروپای دهه شصت ، فرانسه ، لوئیس بونوئل کبیر ، سینمای هنری اروپا ، زیبایی عمیق اروپایی ، عطر سرد ، زیبای سرد ، بل دو ژور ، زن سورئالیستی ، اشرافیت عقیم ، زن زیبای رنجور بیمار محتاج عشق ، تنهایی عمیق انسان و .... درباره این کاترین کبیر حرفهای خیلی زیادی دارم که شاید بتوانم در روزگاری که از این زندان...
-
درنگ
چهارشنبه 22 خرداد 1392 08:38
من آنم که میجوشد شعری از درونم به هنگام رگباران بهاری من آنم که گرم میشوم از تب تند طوفانهای ناگهانی من آنم که باد هنگام پاییزان میپراکند عطر شعر هایم را در جهانی سراسر نورانی
-
روسپی
چهارشنبه 22 خرداد 1392 08:36
و تو ای روسپی بدان وقتی به دارت میکشند بدن لختت را کلاغان به نظاره مینشینند حرف اولم : متنفرم از قانونی که حق کشتن بدهد . بیزارم از حق به جانبانی که حق کشتن به خود میدهند . چرکین تر از کسی که میپندارد حق کشتن دارد وجود ندارد . به عنوان یک مرد همیشه تاسف خورده ام به جامعه ای که زن کشند و داعیه دفاع دارند
-
درنگ
چهارشنبه 22 خرداد 1392 08:36
هنوز تا وقتی زنده هستم وقتی که باد سردی پس از باریدن باران وزیدن میگیرد شادم چرا که تنهاترین عاشق روی زمینم
-
درنگ
چهارشنبه 22 خرداد 1392 08:34
1 آه ای پادشاه سرزمین درونم درخت نافرمانم را بسوزان و از حرارتش دختری پدید آر و بگذار تا ابد سرگردان بماند در بیشه های بی انتهای افکارم 2 تکه ای از زمانی کنده شده را به انتهای عدد دو میچسبانم آن گاه است که خاطره ای گنگ متولد میشود . 3 علفی که در پیاده رو یی میروید جاسوسیست برای جنگل که روزی جنگل را برای انتقام بیدار...
-
درنگ
چهارشنبه 22 خرداد 1392 08:34
آه ای دریای طوفانی بر قایق شکسته ام رحم آور امواج خروشانت را از بدن فرسوده اش دور ساز نگذار قطرات روح فرسوده اش را افسرده سازند او را آرام در آغوشت همچون مادری به سوی ساحل روانه ساز 2 آه ای فرمانروای جهان رنگ سبز را از آن پاییز ساز و سازم را در اقیانوسی از سیاهی غرق کن آن گاه است که خش خش برگان پاییزی بوی تنت را...
-
بای بسم الله
چهارشنبه 22 خرداد 1392 08:33
بای بسم الله این الواح شیشه ای هزاره سوم را با طرح یک سوال آغاز میکنم شاید که مقدمه خوبی برای شروع یک حرکت جدید باشد . میگویم حرکت جدید و از خودت میپرسی حرکت جدید ؟ درباره این حرکت جدید باید بگویم اساسا وقتی به این موضوع می اندیشم شگفت زده میشوم و از طرفی سوالی میشود فلسفی از این رو که آینده دنیای رسانه چیست ؟ این...